مناظرات امام جوادعلیه السلام
مناظره در مجلس مامون
از مناظرات مهم امام که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت با فقیه دربار یعنی یحیی بن اکثم بود. بنابر برخی منابع شیعه، علت وقوع این مناظره، پیشنهاد ازدواج امام با ام فضل از سوی مأمون بود. پس از اینکه سران عباسی از قضیه مطلع شدند به پیشنهاد مأمون اعتراض کردند. مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد نمود تا امام جواد(ع) را بیازمایند. آنان پذیرفتند و برای آزمودن آن حضرت، جلسه مناظرهای ترتیب دادند.
یحیی در مناظره، نخست مسئلهای فقهی درباره شخص مُحرمی که حیوانی را شکار کرده مطرح ساخت. امام در پاسخ، با طرح وجوه گوناگون مسئله، از یحیی بن اکثم خواست تا بگوید منظور وی کدام وجه است. یحیی بن اکثم در جواب درماند و حاضران به حیرت افتادند. سپس خود امام، مسئله را با توجه به وجوه آن پاسخ گفت. درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب کامل امام، بر تبحر ایشان در فقه اعتراف کردند. گفتهاند که مأمون پس از مشاهده ماجرا گفت: خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم، همان شد.[۲۵]
مناظره درباره خلفا
به نقل منابع روایی شیعه، امام جواد در مجلسی با حضور مأمون و بسیاری از فقها و درباریان، با یحیی بن اکثم درباره فضایل خلفا(ابوبکر و عمر) مناظره کرد. یحیی خطاب به امام گفت: جبرئیل از طرف خدا به رسولش گفت : از ابوبکر سوال کن، آیا او از من راضی است؟ من که از او راضی هستم، امام پاسخ داد: من منکر فضایل ابوبکر نیستم ولی کسی که این روایت را نقل کرده باید به احادیث دیگری که از پیامبر(ص) وارد شده توجه کند وآن اینکه پیامبر فرمود:هنگامی که حدیثی از طرف من به شما میرسد آنرا بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آن بود بپذیرید و اگر نبود قبول نکنید زیرا دروغ گویان و جعل کنندگان حدیث زیاد خواهند شد، سپس امام ادامه داد این حدیث با قرآن موافقت ندارد زیرا خداوند در قرآن میفرماید " نحن اقرب الیه من حبل الورید" یعنی ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم، آیا خداوند از راضی بودن یا نبودن ابوبکر آگاهی نداشت که از او میپرسد؟ [۲۶]
پس از آن یحیی درباره این روایت سوال کرد " مَثَل ابی بکر و عمر فی الارض کمثل جبرئیل و میکائیل فی السماء "مَثَل ابو بکر و عمر در زمین همانند جبرئیل و میکائیل در آسمان است، امام در جواب فرمود: محتوای این روایت درست نیست زیرا جبرئیل و میکائیل همواره بندگی خدا را نموده و لحظهای مرتکب گناه نشدهاند در حالی ابو بکر و عمر که پیش از آنکه اسلام بیاورند سالهای طولانی مشرک بودهاند.[۲۷]
قطع دست دزد
در زمان سکونت امام در بغداد حوادثی پیش آمد که سبب ترویج جایگاه امامت در بین مردم شد، به عنوان نمونه میتوان به فتوای امام درباره سارق اشاره کرد. درباره اینکه دست دزد از کجا باید قطع شود بین فقهای درباری اختلاف پیش آمد؛ برخی میگفتند از مچ باید قطع شود و برخی دیگر بر قطع از آرنج اعتقاد داشتند. معتصم خلیفه عباسی از امام جواد خواست تا نظر خود را بیان کند. امام پس از اصرار خلیفه گفت: فقط انگشتان دزد قطع میشود و بقیه دست باقی میماند. وی دلیل خود را آیه
وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (ترجمه: و مساجد ویژه خداست، پس هیچ کس را با خدا مخوانید.)[۷۲–۱۸]
ذکر کرد. معتصم جواب امام را پسندید و دستور داد تا انگشتان دزد را قطع کنند.[۲۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مناظرات علمی امام جواد (علیه السلام)